وی بیشتر طول عمرش را در حبس خانگی به سر برد؛ مخصوصاً به دلیل قول مشهوری که بیان میکرد وی صاحب فرزندی خواهد شد که بهعنوان منجی آخرالزمان قیام خواهد کرد تا زمین را از عدالت پر کند. حسن عسکری طی سالهای امامت خود در سامرا تحت محدودیتهای اعمالشده از سوی خلافت عباسیان میزیست. وی زیر نظر جاسوسان خلیفههای وقت بود و لذا نمیتوانست با شیعیان ارتباط آزادانه داشته باشد و تنها خواص اصحابش با وی شخصاً ارتباط داشتند. وی در سال ۲۶۰ ه.ق بیمار شد. معتمد، خلیفهٔ عباسی، چند نفر مراقب به همراه پزشک و قاضی القضات را بر بالین وی فرستاد. نهایتاً وی در اثر این بیماری در ۸ ربیعالاول آن سال مقارن با اول ژانویه ۸۷۴ درگذشت. بهنوشتهٔ منابع شیعی، عاقبت به دستور معتمد خلیفهٔ عباسی مسموم، و در سامرا در کنار قبر پدرش علی هادی مدفون شد. او پس از انجام مراسم در منزلش دفن شد. بنا بر روایت شیخ طوسی، عثمان بن سعید در طول بیماری حسن عسکری بر بالین وی بود و مراسم غسل و خاکسپاری را به جا آورد. شرایط سیاسی و اعتقادی زمانه از زمان حکومت متوکل عباسی (خ. ۲۳۲–۲۴۷ ه.ق/۸۴۷–۸۶۱ م)، سیاستمدارای مأمون (خ. ۱۹۸–۲۱۸ ه.ق/۸۱۳–۸۳۳ م) و خلفای پس از وی با شیعیان، یکباره به کنار گذشته شد. در دوران متوکل، به دستور او حرم حسین بن علی تخریب، و امام دهم شیعه، هادی، به همراه فرزندش حسن عسکری از مدینه به سامرا، پایتخت متوکل، فراخوانده شد تا تحت نظارت خلیفه باشد. متوکل از هیچ وسیلهای در آزاررساندن و بیاحترامی به وی دریغ نمیکرد. گزارشها حاکی از آن است که فشار شدیدی بر امامان در سامرا میآمد و شیعیان در عراق و حجاز در شرایط دشواری زندگی میکردند. منتصر، پسر و جانشین متوکل این سیاستها را برداشت و در نتیجه امام هادی آزادی بیشتری پیدا کرد. سیاستهای متوکل در زمان مستعین (خ. ۲۴۸–۲۵۲ ه.ق/۸۶۲–۸۶۶ م) هم ادامه یافت. در دوران آخرین امامان شیعه، شبکهای از وکلا شکل گرفته بود؛ البته این شبکه بیشتر از آنکه بهمانند سایر شبکههای علویِ آن زمان نظیر اسماعیلیه، زیدیه، نوادگان حسن بن علی بهقصد برپایی قیام تشکیل شده باشد، کار گردآوری وجوهات دینی مانند خمس و زکات را انجام میداد. بهواسطهٔ سیاستهای اداری، مالی و نظامی متوکل ازجمله ولخرجی فراوان، عدم ثبات مقامات اداری و تغییر مکان پایتخت به سامرا و نیز چرخش مذهبی وی به سمت حنابله، خلافت تضعیف شد و با قتل وی در ۲۴۷ ه.ق/۸۶۱ م توسط غلامان ترک، زمینهٔ زوال قدرت عباسیان فراهم شد. با وقوع جنگ داخلی در بغداد و سامرا طی یک دهه پس از مرگ متوکل که به کشتهشدن چهار خلیفه انجامید، امپراتوری عباسی عملاً تکهتکه شد و سلسلههای نسبتاً مستقلی توسط قدرتهای نظامی محلی تحت عنوان «امیر» در جایجای سرزمینهای اسلامی ظهور کردند. این سلسلههای جدید مانند صفاریان، برخلاف امرای قبلی نظیر طاهریان، در پی خودمختاری و مرکزگریزی بودند. شرایط سیاسی و مذهبی سالهای آخر امامت حسن عسکری و نخستین دهههای پس از مرگ او همزمان با خلافت معتمد عباسی (خ. ۲۵۶–۲۷۹ ه.ق/۸۷۶–۸۹۲ م) بسیار پرچالش بود. این دوران به جهت سیاسی، مصادف بود با عصر ضعف خلافت عباسیان؛ بدین صورت که آنان از اعمال مؤثر حاکمیت خود، جز در بخش محدودی از سرزمین عراق، ناتوان بودند. در این دوره، افراد مختلف در جایجای قلمرو عباسیان قیام کرده بودند و سرزمین مسلمانان دچار تجزیه سیاسی شده بود. معتمد عباسی، حسن عسکری را که رقیبی بالقوه برای خلافت بهشمار میرفت در سامرا تحت نظارت و مراقبت قرار داده و او را حتی از ملاقات با پیروانش نیز بازداشته بود. از سوی دیگر، شیعیان زیدی به رهبری داعی کبیر در سال ۲۵۰ه.ق/۸۶۴ م. دولتی را در طبرستان تأسیس کردند. در دورهٔ عسکری گروههای کوچکی از غلات نیز فعال بودند که ویژگیهای پیامبرانه و حتی خدایی برای امامان قائل بودند. این گروهها عبارت بودند از نمیریه، پیروان محمد بن نصیر نمیری در کوفه؛ اسحاقیه، پیروان اسحاق بن محمد نخعی در بصره، بغداد و مدائن؛ و حسکیه، پیروان علی بن حسکه در قم. تولد و سالهای اولیه زندگی ولادت حسن عسکری به سال ۲۳۱ یا ۲۳۲ ه.ق در مدینه رخ داده است. برطبق اغلب منابع، وی در مدینه متولد شدهاست و بهنوشتهٔ احمد پاکتچی گزارش منابعی نظیر ابن شهرآشوب و ابن حاتم عاملی که وی را متولد سامرا دانستهاند، نادرست است. البته برخی نظیر دوایت دونالدسون در این موضوع تردید کرده و گفتهاند، ولادت وی مصادف با زمانی است که متوکل، خلیفه عباسی، به پدرش هادی مظنون شده بود و قصد داشت او را به همراه خانوادهاش از مدینه به سامرا منتقل کند، تا از نزدیک او را زیر نظر داشته باشد. از این رو معلوم نیست آیا حسن عسکری در مدینه متولد شده یا سامرا. ویلفرد مادلونگ، تاریخ ورود علی هادی و خانوادهاش به سامرا را ۲۳ رمضان سال ۲۳۳ ه.ق (۱ مه ۸۴۸ م) میداند. شیخ مفید این تاریخ را جمادیالثانی ۲۴۳ ه.ق (اکتبر ۸۵۷ م) ذکر میکند، که به نظر مادلونگ نادرست است. همچنین هانس هالم تاریخ عزیمت حسن عسکری به همراه پدرش به سامرا را ۲۳۳ یا ۲۳۴ ه.ق میداند. بدین ترتیب، حسن عسکری اغلب سالهای عمرش را در سامرا زیست و جز یک بار برای سفر به مکه به قصد حج، این شهر را ترک نکرد. در سامرا، حسن بیشتر وقتش را صرف تعلیم قرآن و شریعت کرد و بهگفتهٔ دونالدسون ممکن است در آنجا به زبانآموزی هم اشتغال داشته، چون در سالهای بعد قادر بود با هندیها به زبان هندی، با ترکها به زبان ترکی و با ایرانیها به زبان فارسی سخن بگوید. اما به اعتقاد شیعیان، توانایی سخن گفتن به تمام زبانهای بشری بهوسیلهٔ خداوند به ائمه داده شدهاست. مادر عسکری، مثل مادر بسیاری از ائمهٔ شیعه، از بردگان آزادشدهای بود که بعد از تولد فرزندانش «ام ولد» (مادر فرزندان) نامیده شد. اسم وی «حدیث» بود، گرچه اسامی سوسن، غزال و سلیل هم برایش ذکر شدهاست. حسن عسکری برادران دیگری هم داشت ازجمله جعفر که به جعفر کذّاب یا جعفر ثانی معروف شد. برادر دیگرش حسین نام داشت که به همراه حسن و به یاد دو جدشان حسن بن علی و حسین که «سبطین» نامیده میشدند، سبطین نام گرفتند. همچنین وی برادر بزرگتری به نام محمد (۲۲۸–۲۵۲ ه.ق) داشت. کنیهٔ عسکری ابومحمّد و القابش صامت، زکی، خالص، نقی، هادی، رفیق است. او در بین شیعیانش به ابن الرضا (فرزند رضا، امام هشتم شیعیان) معروف بود. وی همانند پدرش لقب عسکری داشت و این لقب از عسکر سامرا گرفته شدهاست. امامت به اعتقاد شیعیان دوازده امامی، حسن عسکری بعد از درگذشت پدرش به حکم خداوند و به وصیت پدر در سال ۲۵۴ ه.ق در سن ۲۲ سالگی به امامت رسید. امامت حسن عسکری از سال ۲۵۴ تا سال ۲۶۰ ه.ق ادامه یافت. فشار و اختناق خلفای عباسی خلفای عباسی همواره امامان شیعه را تحت فشار و محدودیت قرار میدادند و این فشارها در دوران جواد، هادی و حسن عسکری در سامرا به اوج رسید بهطوری که این سه شخص عمر طولانی نکردند. تعقیب و مراقبت از هادی و حسن عسکری به قدری بود که آنان را در میان لشکریان جای داده بودند و به همین دلیل این دو را «عسکریین» لقب دادهاندبرخی منابع گفتهاند، حسن عسکری تقریباً تمام دوران امامتش را در حبس خانگی خلفای عباسی در سامرا به سر برد و تماس اجتماعی نداشت و در تقیه به سر میبرداما برخی دیگر با اشاره به ملاقاتهایی که در خانه وی و نیز در مسیر تردد وی صورت گرفته، میگویند وی در ابتدای امامت، دارای آزادی محدود و اندکی بودهاست، که در خلال آن شیعیان با وی ارتباط داشتهاند. همچنین، وی به ساماندهی شبکهٔ وکلا و گردآوری وجوهات پرداخت پیش از آنکه حسن عسکری به خلافت برسد، مستعین خلیفه بود و وی با علی هادی، امام دهم، و پسرش حسن عسکری خصومت داشت. متقابلاً، این دو نیز دشمن وی بودند. نامهای از حسن عسکری در بیست سالگی خطاب به ابواحمد عبیدالله بن عبدالله بن طاهر، از امرای طاهریان، که از مخالفان مستعین بود به ثبت رسیده، و در آن خلیفه را «طاغی» نامیده و از خداوند عزل وی را خواستار شدهاست. اندکی بعد در پی شورشی علیه مستعین، وی خلع شد و معتز به جایش خلیفه شد امامت حسن عسکری مصادف بود با خلافت معتز (خ. ۲۵۲–۲۵۵ ه.ق/۸۶۶–۸۶۹ م)، مهتدی (خ. ۲۵۵–۲۵۶ ه.ق/۸۶۹–۸۷۰ م) و معتمد (خ. ۲۵۶–۲۷۹ ه.ق/۸۷۰–۸۹۲ م)، که همگی خلفایی ضعیف بودند و قدرت در دست سرداران نظامی ترک و بربر بوددر ابتدای امامت، وی آزادی نسبی داشت و در خانهاش میزیست و در خیابان با شیعیان دیدار داشته، و در خانه نیز گاه ملاقاتهایی رخ داده است. قبل از آنکه یک سال از امامت حسن عسکری سپری شود، معتز، خلیفهٔ عباسی، بهعلت فعالیتهای وی ازجمله گردآوری وجوهات، نامهنگاری با وکلا و ارتباط با برخی رجال نظیر ابواحمد طاهری، به او بدگمان شد و در سال دوم، ۲۵۵ ه.ق، که همزمان با آخرین سال خلافت معتز بود، حسن عسکری زندانی شد. در این دوره، طراحی چندین توطئه برای قتل وی با صحنهسازی ذکر شدهاست، که هیچیک اجرایی نشد و معتز در این ایام درگذشت. صالح بن وصیف، که امیرالامرای دورهٔ معتز و مهتدی بود، بهشدت با حسن عسکری دشمنی داشت و علیه او توطئه میکرد دوران حبس عسکری در طول دوران کوتاهِ خلیفهٔ بعدی، مهتدی، هم ادامه پیدا کرد.[۴۹] حتی با قتل صالح بن وصیف در سال ۲۵۶ ه.ق و انتقال قدرت به موسی بن بغا و نصر بن احمد زبیری، تغییری در این سیاست ضدشیعی پدیدار نشد. مهتدی، نیز در این ایام طرحی برای قتل حسن عسکری درافکند. اما، نصر بن احمد زبیری که بنا بود طرح را اجرا کند، به جنگی فرستاده و در طی آن کشته شد. خلیفه نیز اندکی بعد، در پی شورشی در سال ۲۵۶ ه.ق از خلافت عزل شد و مدتی بعد درگذشت اما، بیشتر دورهٔ حبس امام مربوط به دورهٔ معتمد میشود که در ادبیات شیعه بهعنوان سختگیرترین خلیفه نسبت به عسکری معروف استدورهٔ معتمد با شورشهای علویان و افراد منتسب به آنها همزمان بود. معتمد نیز به تفاوت رویکرد امامیه با دیگر گروههای شیعه آگاه بود و حسن عسکری را از زندان آزاد کرد. علی بن زید بن علی در کوفه قیام کرد و بر آن تسلط یافت، اما سپستر شکست خورد. شورش دامنهدارتر، شورش صاحبالزنج (۲۵۵–۲۷۰ ه.ق) در بصره و جنوب بین النهرین بود. وی منتسب به علویان بود، اما حسن عسکری در نامهای بهصراحت انتساب وی به اهل بیت را نفی میکند. این کار هم برای جلوگیری از عدم انتساب رفتارهای ناپسند صاحبالزنج به شیعه در نگاه مردم و هم برای کاهش فشار خلافت بودهاست. حتی بنا بر روایتی از مسعودی، زمانی که معتمد یا برادرش، موفق، عازم جنگ با صاحبالزنج شد، حسن عسکری و جمعی از شیعیان وی را مشایعت کردند حسن عسکری، مجدداً از آزادی عملی که طی سالهای ۲۵۶ تا ۲۶۰ ه.ق به دست آورد، برای ایجاد انسجام در شیعه، گردآوری وجوهات و سازماندهی اجتماعی استفاده کرد و همین موضوع در پایتخت خلافت عباسی، موجب بروز حساسیت خلافت گردید. در آغاز سال ۲۶۰ ه.ق وی به مادرش در خصوص بروز مشکلات احتمالی هشدار میدهد. در ماه صفر همان سال، حسن و برادرش جعفر به دستور خلیفه بازداشت و زندانی شدند. حدود یک ماه بعد، مجدداً این دو از زندان آزاد میشوند و اندکی بعد خبر درگذشت وی در خانهاش منتشر میشودمنابع شیعه، عامل مسمومیت و مرگ عسکری را معمولاً معتمد ذکر میکنند بنا بر نقل مشهور، حسن عسکری در روز جمعه، ۸ ربیعالاول سال ۲۶۰ ه.ق در سن ۲۹ سالگی وفات یافتالبته، تاریخهای دیگری نظیر اول، چهارم و دوازدهم ربیعالاول نیز ذکر شدهاست. وی در سامرا در منزل خود، کنار پدرش هادی به خاک سپرده شد. پس از مرگ عسکری بنابر نقلی، معتمد، ابوعیسی فرزند متوکل را فرستاد تا بر وی نماز گزارد. پس از مرگ وی، بازارهای شهر تعطیل شد و مقامات سیاسی، اصناف و طبقات مردم در تشییع وی شرکت کردند در مورد علت مرگ حسن عسکری اختلاف نظر وجود دارد؛ بر اساس نظر شیعیان عسکری با سمِّ خلیفه کشته شد، ولی سایرین معتقدند که وی بر اثر بیماری از دنیا رفته است. بهگفتهٔ طبرسی، برخی از امامیه بر اساس حدیثی که به مقتضای آن، همهٔ ائمه به شهادت از دنیا میروند، باور داشتند که حسن عسکری نیز مسموم شدهاست .ابن شهرآشوب به استناد برخی نوشتهها ازجمله دلائل الامامة وی را شهید میداند.در منابع متأخر با تکیه بر قول به مسمومیت، نقل است که خلیفهٔ وقت از دستور خود نسبت به قتل وی پشیمان شد، طبیبان را ملازم خانهٔ او ساخته تا علاجی حاصل شود، اما کوشش آنان سودی نداشت و سم منجر به وفات حسن عسکری شد.
|